خنده ی با چاشنی |
||||||||||||||||||||||||||
دو شنبه 28 تير 1390برچسب:, :: :: نويسنده : مجتبی
پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:, :: :: نويسنده : مجتبی
پسرها ۱- با ماشين ميرن به بانک، پارک ميکنن، ميرن دم دستگاه عابر بانک. ____________________________________________ ۱- با ماشين ميرن دم بانک. ۲- در آينه آرايششون رو چک ميکنن. ۳- به خودشون عطر ميزنن. ۴- احتمالاً موهاشون رو هم چک ميکنن. ۵- در پارک کردن ماشين مشکل پيدا ميکنن. ۶- در پارک کردن ماشين خيلي مشکل پيدا ميکنن. ۷- بلاخره ماشين رو پارک ميکنن ۸- توي کيفشون دنبال کارتشون ميگردن. ۹- کارت رو داخل دستگاه ميذارن، کارت توسط ماشين پذيرفته نميشه. ۱۰- کارت تلفن رو ميندازن توي کيفشون. ۱۱- دنبال کارت عابربانکشون ميگردن. ۱۲- کارت رو وارد دستگاه ميکنن ۱۳- توي کيفشون دنبال تيکه کاغذي که کد رمز رو روش ياداشت کردن ميگردن. ۱۴- کد رمز رو وارد ميکنن. ۱۵- ۲دقيقه قسمت راهنماي دستگاه رو ميخونن ۱۶- کنسل ميکنن. ۱۷- دوباره کد رمز رو ميزنن. ۱۸- کنسل ميکنن. ۱۹- دوست پسرشون رو صدا ميزنن که کد صحيح رو براشون وارد کنه. ۲۰- مبلغ درخواستي رو ميزنن. ۲۱- دستگاه ارور (خطا) ميده. ۲۲- مبلغ بيشتري رو درخواست ميکنن. ۲۳- دستگاه ارور (خطا) ميده. ۲۴- بيشترين مبلغ ممکن در خواست ميکنن. ۲۵- انگشتاشون رو براي شانس رو هم ميذارن. ۲۶- پول رو ميگيرن. صفحه قبل 1 صفحه بعد آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان
|
||||||||||||||||||||||||||
|